بررسی مفهوم قطبیت در فیبرنوری، چالش های انتقال داده در بستر فیبرنوری
اگر به نمونههای تلفات ورودی دو فیبرنوری برای جفتهای 2 و 3 جفت، از جمله تلفات کابل برای یک اتصال طول 100 متری در 850 نانومتر نگاه کنیم، اهمیت از دست دادن کانکتور آشکار میشود! استفاده از تلفات استاندارد برای کابل فیبرنوری مالتی مود و میانگین تلفات 0.50 دسی بل در هر جفت کانکتور جفت شده، تلفات محاسبه شده برای یک کانال 100 متری با 2 جفت کانکتورهای جفت شده 1.35 دسی بل می باشد. برای تلفات ضریب اعمال می شود، این برای سیستم های 100 مگابیت در ثانیه قابل توجه نیست. با این حال از دست دادن کمی بیش از نیمی از پهنای باند 10G را به خود اختصاص می دهد و تقریباً سه چهارم بودجه 40/100 گیگابیت بر ثانیه می باشد.
مهم است این را در نظر بگیرید. اگر بتوان IL یک جزء را کاهش داد، جایی برای از دست دادن اضافی در جزء دیگر وجود خواهد داشت. به عنوان مثال، اگر از OM4 فقط در 100 متر به جای 150 متر استفاده کنید، تلفات کابل کمتر خواهد بود زیرا IL مستقیماً با فاصله (dB/km) مرتبط است. این می تواند فضا را برای جفت اتصال دهنده های جفت بیشتری ایجاد کند. با این حال، تمام IL را می توان به راحتی با اجزای اتصال دهنده پایین در MPO رد کرد.
قطبیت در فیبرنوری چیست؟
برنامه ریزی برای قطبیت صحیح را فراموش نکنید. حفظ قطبیت صحیح یک مسیر نوری را از درگاه انتقال یک دستگاه به درگاه دریافت دستگاه دیگر، که به عنوان تلنگر قطبی شناخته می شود، تضمین می کند. چندین روش مختلف برای حفظ قطبیت وجود دارد، اما روشهای مختلف ممکن است قابلیت همکاری نداشته باشند. سه روش در استانداردهای TIA ISO/IEC 14763-2 "برنامه ریزی و نصب" به تصویر کشیده شده است. روشهای A، B و C. روشهای اختصاصی دیگری نیز توسط تولیدکنندگان مختلف استفاده میشود.
هر روش به ترکیب خاصی از اجزا برای حفظ قطبیت نیاز دارد. با فرض سیگنال دهی Duplex، با استفاده از کابل بکبون MPO، کاست ها و پچ کوردها، لیست زیر گزینه های مؤلفه هایی را نشان می دهد که در ترکیب های خاص برای هر یک از روش های قطبیت استفاده می شوند.
گزینه های اجزاء عبارتند از:
- کابل های بکبون MPO-to-MPO: نوع A، B یا C
- کاست های MPO-to-LC: روش A یا روش B
- پچ کوردها: نوع A-to-A یا نوع A-to-B
به عنوان مثال، با سیگنال دهی دوطرفه، طرح قطبی روش A از یک کاست روش A، کابل ترانک نوع A و یک پچ کورد نوع A-to-B در یک انتهای کانال و یک سیم پچ از نوع A-to-A در کانال استفاده میکند. انتهای دیگر فرستنده برای دریافت فلیپ در سیم پچ در یک انتها اتفاق می افتد. روش B از یک کاست روش B و کابل ترانک و یک پچ کورد A-to-B در هر انتها استفاده می کند زیرا چرخش در کاست و کابل تنه رخ می دهد. روش C از یک نوار کاست روش A با کابل نوع C و پچ کورد A-to-B در هر انتها استفاده می کند. چرخش فقط در Trunk Cable رخ می دهد.
قطبیت هنگام انتقال به بستر 40/100 گیگابیت پیچیده تر می شود زیرا انتقال موازی جایگزین انتقال دوطرفه میشود. پیوندهای فیبر نوری موازی چندین فرستنده را در یک ماژول فرستنده، چندین فیبر در کانکتورهای آرایه فیبر و چندین گیرنده را در یک ماژول گیرنده یکپارچه می کنند. چندین فرستنده و گیرنده نیز ممکن است در یک ماژول فرستنده گیرنده با هم ادغام شوند.
سه روش A، B و C، در استاندارد ANSI/TIA- 568 ISO/IEC 14763-2 گسترش یافته اند تا لینکهایی را که از سیگنال دهی موازی در یک ردیف (MPO 24 فیبر) استفاده می کنند، را شامل شود!
هنگام جفت شدن کانکتورهای MPO که از پین های تراز استفاده می کنند، مانند کانکتور MPO، بسیار مهم است که یک دوشاخه وصل شود و دوشاخه دیگر باز شود. از آنجایی که همه فرستندههای گیرنده شناخته شده که دوشاخههای MPO را میپذیرند، پین شدهاند، آنها فقط کانکتورهای بدون پین را میپذیرند.
کانکتور پین شده معمولاً در داخل پانل قرار می گیرد تا از آسیب دیدن پین ها محافظت کند (یعنی کانکتور ثابت پین شده است و کانکتوری که مرتباً برداشته شده و با آن جابجا می شود برداشته می شود). به عنوان مثال، کاست ها معمولا پین می شوند و Trunk Cable معمولاً پین نمی شوند. البته ممکن است برای طراحی شما استثناهایی وجود داشته باشد. اگر به درستی تمیز نشوند، پینها میتوانند کثیفی را در اطراف پینها جمعآوری کنند و در نتیجه دو جزء به درستی جفت نشوند.